

(2).jpeg)
✍سید محمد صادق عابدینی گیلانی
پاییز که از راه میرسد، گیلان لباسی تازه به تن میکند. مه صبحگاهی روی شالیزارها مینشیند، برگها زیر قدمها زمزمه میکنند، و در دل باغهای کوچک، انارها آرامآرام میرسند؛ ترش و شیرین، سرخ و درخشان، مثل دلهای صبور مردمانش.
در این فصل، هر هفته زنان و مردان روستایی، پیش از طلوع آفتاب، راهی باغها میشوند. با دقت و حوصله انارهای رسیده را میچینند و با سبدهایی پر از رنگ و طعم، راهی بازارهای محلی میشوند. برای بسیاری از خانوادهها، همین انارها منبع درآمدیست برای گذران روزهای زندگی؛ برای نان، دفتر مشق کودکان، یا داروی پیرمرد خانه.
در شهر زیبای لنگرود، بازار هفتگی پاییزی حالوهوای خاصی دارد.
انارهای ترش و شیرین، فراوان و چشمنواز، در سبدهای حصیری و روی سفرههای رنگی چیده شدهاند. شهروندان و مسافران، با اشتیاق به سراغ این نوبرانهها میروند؛ بهویژه انار ترش که چاشنی محبوب غذاهای محلیست و طعمی خاص به خوراکهای گیلانی میبخشد.
هر انار، حاصل ماهها مراقبت است. حاصل بیداریهای سحرگاهی، آبیاریهای بیامکانات، و امیدی که در دل خاک کاشته شده. ترشیاش، طعم سختیهای راه است؛ شیرینیاش، مزهی لبخند کودک روستایی که با دستان کوچکش انار را از شاخه جدا میکند.
در روزهایی که بازار پر شده از میوههای بیهویت، انارهای گیلان یادمان میآورند که هنوز هم میتوان طعم واقعی را در دسترنج انسانهای واقعی یافت.
انسانهایی که بیصدا، بیادعا، اما با تمام وجود، زندگی را میکارند و امید را برداشت میکنند.
بیایید این پاییز، وقتی دانههای انار را زیر زبان میگذاریم، به یاد روستاییان گیلان باشیم؛ به یاد دستانی که این طعم را ممکن کردهاند.
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |
05:54:53
07:26:15
12:20:00
17:12:25
17:33:24.png)